مدیریت. موفقیت. داستان کوتاه. شعر و...
به نام دوست که هر چه داریم از اوست
حکایت خدا و گنجشک
روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت.
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: " می آید، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست....


ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 21 فروردين 1390برچسب:داستان کوتاه,حکایت,خدا و گنجشک,امتحان الهی,
ارسال توسط کاظم احمدی
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد